خلاصه کتاب:
صبا، دانشجوی رشته پزشکی است که در یک خانواده ثروتمند زندگی می کند. او سال آخر دانشگاه در حالی که دوره اینترنی (کارورزی) را میگذراند، در بخش اطفال بیمارستان با دکتر «فرید افتخار» آشنا می شود و با او ازدواج می کند. فرید از همان روزهای اول نامزدی رفتاری بدبینانه دارد و با تمام کسانی که به نحوی با صبا ارتباط داشتند، گلاویز می شود. او حتی اجازه نمیدهد صبا کار کند و ادامه تحصیل بدهد. صبا با کمک خواهرش، طرحش را در تهران میگذراند و فرید را راضی میکند که با کار کردن او موافقت کند، اما دوباره مسائلی پیش میآید که باعث بدگمانی فرید میشود….
خلاصه کتاب:
زمان سردرگمی رسید، غرق در افکار کودکانه اش بود که طوفانی سخت همه را نابود کرد، روایت عاشقی… درد… الیسی سردرگم در دنیای خوناشامان و مردی که همیشه هست حتی در زمان فراموشی، گذر زمان را حس کن الیس، به یاد آر چهره ات را. یه اقا پسر خوشگل پرنس ولیعهد از همه مهم تر یه خوناشام، یه دختر روستایی اما با قلبی پاک و مهربون که از قضا دل پرنس مارو برده، داستان در مورد دخترشون الیسه که توی بچگی گم شده، الیسی خوناشام وقتی میفهمه چی میشه؟ چطور از دست نیروهایی شیطانی فرار میکنه؟ و اون مرد کیه که همیشه هست حتی در زمان فراموشی…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " وب رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.