خلاصه کتاب:
پای هیرو به دادگاه باز میشود و قاضی حرف هایی میزند که از هیچ یک سر در نمیآورد! او همسر کسی ست؟! بچهای دارد؟ اینجا چه خبر است؟ آنها چه میگویند؟ آن مدارک در دست قاضی از کجا آمده است؟ این اتفاق، برگ جدیدی در زندگی هیرو ورق میزند و باعث میشود…
خلاصه کتاب:
خانه ای پر رمز و راز و سرشار از سوال که حورای زیبای ما برای کار کردن وارد آن می شود. صاحبخانه جناب مقتدر ۷۰ ساله و مهربان و خیلی آپدیت شده و به روز، از روبرو خیلی پیر و از پشت سر بسیار جوان است. وقتی مشکلات حورا اوج می گیرد، فهام زند، جوان مغرور و قدرتمندِ زیبارو که خیلی شبیه مقتدر است پا به میدان می گذارد و عاشق دختر رمان می شود. جنگی نابرابر بین مقتدر و فهام برای بدست آوردن حورا براه میفتد… اما دست ها و نقشه هایی پشت پرده است که… حورا با فهمیدنش می شکند و شکست خورده خود را از همه عقب می کشد…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " وب رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.