خلاصه کتاب:
یه ماز بزرگ تو مغز منه…دقیقا یه جایی که تو حتی فکرشو هم نمی تونی بکنی…این ماز یک کم پیچیده است..یعنی این طور بگم که این ماز اونقدری پیچیده است که تو نتونی ازش خلاص بشی..من این مازو درست کردم..فقط خودم بلدشم..نمی تونی..نمی تونی ازش خلاص بشی..اشتباه بزرگی کردی..از وقتی پاتو تو ماز ذهن من گذاشتی ، اشتباه بزرگی کردی..
خلاصه کتاب:
برخی از جرایم هرگز فراموش نمی شوند. حنا در زندگی اش به خطر نمی زند، آپارتمانش را با وسواس در یک منطقه ی مطمئن و امن با همسایگانی خوب انتخاب میکند، جایی که بتواند یک زندگی آرام و کم حاشیه داشته باشد. اما گاهی این خطر است که به دنبالت می دود و یک اشتباه کافیست! تنها یک اشتباه… وقتی که درب خانه را به روی عاشقی پنهانی باز می کند. مردی که تا به حال ملاقات نکرده را میبیند که از او تقاضای ازدواج میکند، عمادی که هرگز پاسخ رد را نمی پذیرد و حنا را به سوی جهنم می کشاند…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " وب رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.