خلاصه کتاب:
هوراد ارباب جوون قصه است که غرور و نخوت تمام وجودش رو پر کرده… بلوط دختر یکی از خدمتکاران ارباب جوان هست که بازی سرنوشت مسیر زندگی این دو نفر رو بهم پیوند میزنه البته نه از نوع یک پیوند عاشقانه تنها یک رابطه ارباب و رعیتی… و در این بین بلوط قصه ما عاشق میشه… عشقی که با گوشه ای از یک حقیقت پنهان برباد میره و تنها کسی که از این زوال سود میبره کسی نیست جز ارباب جوان…
خلاصه کتاب:
پگاه دختر خجالتی و با استعدادی که به خواست پدرش با مبین ازدواج میکنه و یکسال بعد از ازدواجش، بهترین دوستش با همسرش به او خیانت میکنن و باهم فرار میکنن.بعداز اینکه خاله اش و پدر و مادر مبین،پگاه رو مقصر میدونن، پدرش طلاقشو غیابی از مبین میگیره، حالا بعد از مدتی مبین و بیتا برمیگردن و عقد و جشن میگیرن. پگاه دچار افسردگی شدید میشه و با واردشدن به محیط کار سعی میکند همه چیز را فراموش کند، و کمکم احساسی نسبت به رئیسش که یک طراح لباس بنام هست ایجادمیشه اما هادی خیلی هم آدم چشم و گوش بستهای نیست.
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " وب رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.