خلاصه کتاب:
ماهک نواب، آقا زاده ای بزرگ شده تو پر قو، بازیگوش و شیطون و دوست صمیمیش مریم شبی برای تنوع و خوشگذرانی راهی مهمانی شبانه ای میشن که زندگیشون رو دست خوش اتفاقات عجیبی میکنه.. چیزی پیدا میکنن که نباید.. و شیطنت کودکانشون اون ها رو وارد بازی خطرناکی میکنه… فردای اون شب مریم ناپدید میشه و چند روز بعد ماهک به چنگال گرگی گرفتار… روزگار چه خوابی برای دو دختر بی خیال و بازیگوش داستان دیده؟ گرگ خان کیه و…
خلاصه کتاب:
کتاب قرار نبود، بر پایه یک اتفاق ساده و یک فداکاری به ظاهر پر رنگ در جامعهی ما، یعنی از خود گذشتگی یک خواهر برای برادر، نوشته شده است؛ اما این بستر ساده همراه با رویایی عاشقانه چنان پیش می رود، که دل کندن خواننده از ادامه داستان را ناممکن می سازد…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " وب رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.