خلاصه کتاب:
ماهسو تایپیستِ یه نشر معتبره که درعین معمولی بودن خیلی خاصه. یه وقتایی هم دست و پا چلفتیه اما از پس کارهای سخت هم به خوبی بر میاد! و با همین ویژگی ها شروین مشیری مدیر نشر رو شیفته خودش می کنه تا جایی که بهش پیشنهاد دوستی میده اما در عین ناباوری ماهسو قبول نمی کنه و باعث شکستن غرورش می شه. شروین واسه به دست آوردنش ازش درخواست ازدواج می کنه از طرفی مادر شروین مخالف سرسخت این ازدواجه… شروین به مادرش میگه “من این دختر رو می خوام اما قصد ندارم باهاش ازدواج کنم” پس جریان چیه؟
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " وب رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.