خلاصه کتاب:
چهارسال پیش برای گرفتن انتقام از خواهرم بهم نزدیک شد و اولین دوستی ام را تو ۱۵ سالگی داشتم و عاشقم کرد و رفت حالا بعد چهارسال برگشته و دیگه هیچی از اون پسر شوخ و شنگ گذشته باقی نمونده اون فقط یه پسر دختربازه که دوباره سعی داره من را به سمت خودش بکشونه و اصلا نیازی نیست تلاش کنه من هنوز هم رامش میشم…
خلاصه کتاب:
من ساحلم دختری که از بچگیش حس درد و رنج و چشید و وقتیم بزرگ شد ارزو کرد کاش همه ی عذابش کتکایی که از باباش می خورده باشه، نه اینکه بین یه عالمه گرگ اعتمادشو از دست بده و اون وسط عاشق بشه. حسش اولش ناشناختس ولی به جایی میرسه که بدون اون نمیتونه و حتی خدمتکاری خونشم میکنه و تازه میفهمه چقدر ازش دوره….
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " وب رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.