خلاصه کتاب:
رسومات کهنه و متحجر یک قبیله مرا از دل تمدن بیرون کشید و حال من اسیر امپراطوری بزرگ تو! خانى و جان شده ای… سرزمین وجودم را با یک شبیخون به تاراج ببر و قلبم تنها غنیمت این جنگ! قسم میخورم تسلیم تسلیمم… درنگ نکن با عشق بتازان و بیا…
خلاصه کتاب:
برخی از جرایم هرگز فراموش نمی شوند. حنا در زندگی اش به خطر نمی زند، آپارتمانش را با وسواس در یک منطقه ی مطمئن و امن با همسایگانی خوب انتخاب میکند، جایی که بتواند یک زندگی آرام و کم حاشیه داشته باشد. اما گاهی این خطر است که به دنبالت می دود و یک اشتباه کافیست! تنها یک اشتباه… وقتی که درب خانه را به روی عاشقی پنهانی باز می کند. مردی که تا به حال ملاقات نکرده را میبیند که از او تقاضای ازدواج میکند، عمادی که هرگز پاسخ رد را نمی پذیرد و حنا را به سوی جهنم می کشاند…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " وب رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.