خلاصه کتاب:
پدر و مادر سارا تو تصادفی که به شیراز دارن به طرز مشکوکی کشته میشن جسد سوخته پدر و مادرشو کنار اتومبیل سالمشون پیدا می کنن و تنها کلید این مرگ مرموز سهراب برادر ساراس که در اثر اون حادثه دیونه شده و تیمارستان بستریه سارا بعد از اون اتفاق سرد و خشک میشه نه اشکی نه خنده ای نه هیجانی و نه هیچ چیزی…
خلاصه کتاب:
جلوی شوهر قبلیت هم غذای شور گذاشتی که در رفت!؟بغضم را به سختی قورت می دهم. ب..ببخشید، مگه شوره؟هاتف در جواب قاشق را محکم روی میز میکوبد. نیشخند ریزی میزند. نه شیرینه..من مرض دارم می گم شوره
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " وب رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.