خلاصه کتاب:
دلارا دختری شیطونه که بعد از ۳ سال فاصله از دیپلم، وارد دانشگاه میشه و سعی میکنه با ورود ب دانشگاه گذشته و خاطرات تلخش رو فراموش کنه… اونجا پسری از همکلاسی هاش توجهشو ب خودش جلب میکنه پسری جذاب و محجوب و کم حرف به نام سروش و همین جذب شدن باعث میشه ک تلاش کنه تا بهش نزدیک و بعد از مدتی متوجه بشه که علت این مدل رفتارهای سروش اختلال اوتیسمه که البته سروش خیلی جزئی دچار این اختلال هست و همین باعث میشه که دلارا احساس مسئولیت بیشتری نسبت ب سروش پیدا کنه و علاقه اش نسبت بهش زیاد بشه…
خلاصه کتاب:
در یه شب زمستونی پسری در حالی که عصبانیه پای پیاده از خونه مادر و پدرش بیرون میزنه و به سمت خونه خودش میره. نزدیک خونه که میرسه متوجه صدایی میشه میره ببینه چه خبره که با صحنه دعوا رو به رو میشه همون طور که به سمت طرفین دعوا می دوه حاضرین با دیدن اون پا به فرار میذارن و تنها یه نفر رو زمین افتاده پسر لاغر و نحیفی که چاقو خورده اونو به خونش میبره و اونجاس که میفهمه پسری که اورده خونش یه دختره…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " وب رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.