دانلود رمان آموروفیلیا (دو جلدی) از ساحل با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
در مورد یه دختره که برای کار وارد خونه یه مولتی میلیونر پلی بوی میشه. یه سوتفاهم بین امیلی و ادوارد شکل میگیره که باعث ورود اونا به دنیای هم میشه دنیایی که در اون هم ادوارد و فیتیش های عجیبش وجود داره، هم فوبیای امیلی و هم… سوتفاهمی که ادوارد میخواد از اون برای ضربه زدن به رغیبش استفاده کنه…
خلاصه رمان آموروفیلیا
“از زبان امیلی” اشک هامو به زور عقب نگه داشته بودم فقط میخواستم برم بیرون از اینجا. سریع لباسمو عوض کردمو داخل کمد گذاشتم. لب هامو بیشتر فشردم تا بغضم نشکنه و چندبار پلک زدم. دوتا قطره اشک سمج فرار کردن. زود پاکشون کردمو خواستم برم اتاق رایان که دیدم تو قاب دره. یهو گر گرفته بودم. نکنه منو وقتی داشتم لباس عوض می کردم دیده بود. حالم بدتر شد که رایان با چشم هایی که هیچ حسی ازش پیدا نمیشد گفت: بیا این حقوق امروزت. پاکتی رو به سمتم گرفت. ازش گرفتم که گفت: فکر نکن میتونی زرنگ بازی در بیاری امیلی. ادوارد کلارک سه برابر سن تو تجربه داره.
با این حرف برگشت تو راهرو و دور شد. من موندم و حرفش که نمیفهمیدم منظورش چیه. ادوارد کلارک زرنگ بازی؟ تجربه؟ منظورش چی بود واقعا؟ پاکتو باز کردم. از دیدن سه ده دلاری داخل پاکت قلبم داغ شد. حداقل این زجر کشیدن ارزششو داشت. سریع یکی از ده دلاری ها رو برداشتم. تو جیب داخلی پالتوی کهنه ام گذاشتم. این میشد جیب پس انداز ها. یکی دیگه رو تو جیبم گذاشتم برای شام. یکی تو جیب شلوارم گذاشتم برای پول پانسیون. از عمارت کلارک خارج شدم. انقدر از گرفتن اولین حقوقم خوشحال بودم که همه چی یادم رفت. حتى تحقیر و توهین ادوارد در حقم.
تو مسیر یک شام گرم خوردمو ساعت ۹ رسیدم به پانسیون. تام جلو در منتظرم ایستاده بودم. بهش که رسیدم گفت: -چرا انقدر دیر کردی دیوونه شدم از فکر و خیال. خندیدمو گفتم – تو دیوونه هستی تام. تقصیر من نیست. سرکار بودم. بعد هم شام خوردم. اخمی کردو گفت:- چرا نیومدی اینجا با هم شام بخوریم؟ ازش جدا شدمو گفتم: – آخه گرسنه بودم. نهارم نخورده بودم. اخمش بیشتر شد و گفت – چرا نهار نخوردی؟ نگاهش کردمو به دروغ گفتم – وقت نشد… حالا چرا منو سین جین میکنی. خندید و گفت: نگرانت بودیم… بیا بریم تو… با هم، هم قدم شدیم. تام هم زمان مثل خواهر و برادرم بود…