خلاصه کتاب:
فیروزه دختر عمه ای داره به اسم سپید که ۱۵ سالشه، سپید تو بچگی مادرشو از دست میده و باباش یه مدت گموگور میشه و سپید یه مدت پیش فیروزه که اونموقع ۸سالش بوده زندگی میکنه واسه همین خیلی دوسش داره سپید که در جریان رابطه میعاد و فیروزس با بچه بازی و حسادت رابطه اینا که داشت دوباره جون میگرفتو به گند میکشه جوری که همه تو لجنه کاراش فرو میرن…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " وب رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.