خلاصه کتاب:
کتاب قرار نبود، بر پایه یک اتفاق ساده و یک فداکاری به ظاهر پر رنگ در جامعهی ما، یعنی از خود گذشتگی یک خواهر برای برادر، نوشته شده است؛ اما این بستر ساده همراه با رویایی عاشقانه چنان پیش می رود، که دل کندن خواننده از ادامه داستان را ناممکن می سازد…
خلاصه کتاب:
آیهان فشن بلاگر، مغرور ومعروفی که با یک کینه و حس انتقام قدیمی تن به ازدواج بامروارید دختر حاج بهرام ثروتمند ترین جواهر فروش شهر میدهد تا به تقاص زخمی که حاج بهرام بر قلب خواهرش گذاشته است… بر سر مروارید بیاورد. تقابل عشق و مذهب در عاشقانه هایی نفسگیر دختری مذهبی و مردی جذاب اما بی بند و بار…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " وب رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.