خلاصه کتاب:
دختر قصه مرتکب گناه میشه مثل من مثل تو. حالا ممکنه گناهاش رنگ دار تر و گاهی غیر قابل بخشش باشه… اما بخشیدن و نبخیدنش با پسر قصست که که مجنون. مجنون تر از فرهاد! مهتا دختری که احساس می کنه بعد از چند سال دوستی با مازیار عشقشون به سر و سامون پیدا کردن و به آرامش رسیدن نیاز داره. اما مازیار جدیدا مشکوک شده. جدیدا نگاهاش تنوع بیشتری می طلبه. خواسته هاش بو دار شده. روزی که مازیار اولین نه از جانب مهتا رو میشنوه میشه آخرین روز رابطشون. روز مرگ عشق مهتا شد روز تولد برای عشق دیگری!
خلاصه کتاب:
این رمان در مورد بهراد پسری که پس از سال ها دوری از وطن به ایران برمیگرده با وجود اختلافاتی که با پدرش داره مجبور میشه چند روزی مهمون خونه پدرش بشه، زن پدرش شهین دنبال اینکه خواهرزاده اش ساناز، با بهراد ازدواج کنه تا ارث کلانی که به بهراد میرسه تحت نظر خودش باشه اما بهراد با رفت و آمد به خونه مادربزرگش دلداده پرستار خاتون ک هم بازی بچگیش هم بوده میشه ولی…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " وب رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.