خلاصه کتاب:
شاهپور زند تهرانی الاصل اتابکی، جوان خوش قلب، که از موقعیت اجتماعی بسیار خوبی برخورداره… و چون مورد اعتمادترین فرد طایفه ی زند محسوب میشه، بنابر وصیت خاتون مجبور به قبول درخواستی میشه که از توانش خارج و غیر ممکنه. شاهپور زند خلاف عقیده و خواسته ی قلبی خودش، باید قیومیت مه جبین رو که هفده سال داشته به عهده بگیره تا زمانی که مه جبین با مرد معقول و خوبی ازدواج کنه…
خلاصه کتاب:
شیرین مادریست که همسرش را به سودای ارزوی کودکی اش رها کرده است.۳۰ سال بعد پسرش عاشق دختری می شود که وصله به جان معشوقه ی سابق شیرین است. این داستان داستان دلدادگی ممنوعه است…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " وب رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.