خلاصه کتاب:
کسی از من نپرسید که آیا حاضرم همبستر مردی باشم که نفرت و کینه جزئی از وجودش بود! کسی نگفت که از او می ترسی یا نه! کسی نپرسید که دوستش داری یا نه! طناب دار از گردن برادرم باز شد تا من عروس خونبس باشم !! …
خلاصه کتاب:
برشی از زندگی دختری به اسم چکاوکه اما در طول داستان رازها و گذشته ی شخصیت های دیگه هم برملا میشه. در طول داستان می بینیم که چطور یه حادثه یا یه انتخاب می تونه زندگی کسی رو نابود کنه. قصه، قصه ی جبر و عواقبشه. با رسیدن خبری از خواهر گمشده ی چکاوک شروع میشه که شش ماهه همه ازش بی خبرند. چکاوک برای پیدا کردن سرنخ های دیگه وارد ماجراهای تازه ای میشه و به آدم هایی نزدیک میشه که نباید.چکاوک از انجام هیچ کاری به خاطر آدم هایی که دوست داره نمی ترسه…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " وب رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.