خلاصه کتاب:
جوانه و امیرحسام بعد از هفت سال از هم جدا میشوند، این درحالی است که امیرحسام دوست ندارد او را طلاق بدهد. حضور گاه و بیگاه امیرحسام در اطراف جوانه، سختگیریهای برادرها بعد از طلاق، باعث میشود که او به پیشنهاد دوستش، تهران را برای مدتی ترک کند. این در حالی است که امیرحسام سایه به سایه به دنبال اوست و شهری که جوانه انتخاب کرده است، گذشتهها را توی صورتش خواهد کوبید!
خلاصه کتاب:
زنی مطلقه که بعد از یک نامزدی کوتاه مدت و نافرجام درگیر روزمرگی های زندگی و مشکلات ناشی از طلاقش می شود، تا اینکه؛ دل در گرو پسری می دهد که عشق را دوباره برای تار و پود زندگی او به ارمغان می آورد…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " وب رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.