خلاصه کتاب:
داستان در مورد دختریه به اسم بهار که پسرعموش مهیار بهش دست درازی میکنه و از طرفی هم نامزدش شب نامزدی بهش انگ خیانت میزنه و فیلم هایی به خانوادش نشون میدن که همش فتوشاپ بوده فقط برای این که با یه دختر دیگه اشنا شده بوده و میخواست بهار رو از سر خودش باز کنه…
خلاصه کتاب:
جانان دختری که سالها با خانواده عموش زندگی می کرده بعد از ازدواج ناموفقش دوباره پیش خانواده عموش برمی گرده از طریق کارش بهش ماموریت یک ساله میدن بره شیراز, عموش در صورتی رضایت به رفتن شیراز می ده که جانان بره خونه دوست قدیمی اش حاج احمد اون جا عاشق خواهر زاده حاجی میشه و قراره ازدواج می زارن تو این حین برادر زاده حاجی به اسم صبا که با اونا زندگی می کرده از خونه فرار می کنه و میاد تهران… همه چی بهم می ریزه…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " وب رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.