خلاصه کتاب:
ت، مثل تارا… دختری از تبار غم و غصه… دختری سرد، اما عاشق… دختری زخم خورده، به دنبال التیام… یک شب، یک حسادت، یک زیاده روی… یک خواهر، یک کینه، یک تاوان… دو مرد… یکی از تبار پاییز، سرد و سست عنصر… و دیگری از تبار تابستان، گرم و سوزان… چه میگذرد میان این چهار انسان دراین داستان؟
خلاصه کتاب:
سیاوش، مردی سی و چند ساله و بزرگ شدهی بهزیستی، پلیسی معلق شده از کار و بوکسوری که بعد از سالها تمرین و مدالهای رنگارنگ برای گذران زندگی مجبور به شرکت در مسابقات زیر زمینی ست؛ در مقابل دخترکی ترانه نام قرار می گیره که در ظاهر هزار تفاوت باهم دارند و در باطن شبیه همند.
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " وب رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.