خلاصه کتاب:
“اوه پناه بر خدا! من هیچ وقت چیزی درباره ی عشق و این گونه مزخرفات سرم نمی شود! در داستان های رمانتیک معمولا دخترها این احساس را با خیره شدن و سرخ شدن و غش و ضعف کردن و لاغر شدن و رفتار کردن مثل احمق ها، نشان می دهند، حالا ‘مگ’ هیچکدام از این کارها را نمی کند. او مثل یک موجود عاقل خوب می خورد و خوب می خوابد و موقعی هم که درباره ی ‘بروک’ حرف میزنم، توی چشم من نگاه می کند….
خلاصه کتاب:
دختری که بخاطِر نداشتنِ پول عمل قلب مادرش مجبور میشه صیغه ی دکتر بشه که قبلا ازدواج کرده و بچه دار نشده؛ حالا از چکاوک بچه می خواد که باید بعد از دنیا آوردن بچه بره ! چی میشه عاقبت دختِر ساده ی ما؟ سرنوشت براش چه خوابی دیده؟ بخونید تا متوجه بشید!
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " وب رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.