خلاصه کتاب:
حامله بودم! اونم درست زمانی که شوهر_صیغه ایم با زن دیگه ازدواج کرد. کسی که عاشقش بودم و عاشقم بود… حالا برگشتم تا انتقام بگیرم، با بچه ای که پدرشو نمی شناسه!
خلاصه کتاب:
سورنا جوانی سی ساله که بیست سال پیش خواهرش را زمانی که می خواسته فرزند نامشروعش را سقط کند از دست می دهد. سالها بعد سورنا با دختری به اسم حنا اشنا میشود که پای او را به گذشته ی خواهرش باز می کند و باعث انتقامی دیرینه می شود.
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " وب رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.