خلاصه کتاب:
داستان در مورد دختری به نام ستایشه که فکر می کنه ایدز داره. چون نمی خواسته خانوادش رو در معرض ابتلا قراره بده بدون این که به اونا بگه راهی شمال می شه. اون جا با پسری به نام شاهین آشنا می شه و با کمک اون می فهمه بیمار نیست. با یه اشتباه در گیر مشکلات شخصی شاهین می شه و مسیر زندگیش به کلی تغییر می کنه…
خلاصه کتاب:
پناه عروس خونبس می شود تا برادرش از اعدام رها شود غافل از اینکه برادرش قاتل نیست مورد سو استفاده قرار می گیرد. اسیر رادمانی می شود که فقط قصدش بیآبرو کردن تک دختر حاج علی است. انتقامی اشتباه. دختری که به اشتباه بیآبرو می شود…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " وب رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.