خلاصه کتاب:
دختری ب نام دریا دلگیر از پدری ک براش پدری نکرده و اون و مادرش رو ب رسمیت نشناخته تصمیم میگیره ب خانواده خودش نفوذ کنه و از طریق برادرش از پدر انتقام بگیره و در این راه مرد جوان و جدیی ب نام آرماش بهش کمک میکنه تا ب نتیجه دلخواهش برسه و اما نمیتونه مانع اتفاقاتی بشه ک در پی این انتقام براش رخ میدن و برادری که بیخبر از وجود خواهر دچار عشقی ممنوعه میشه و دریا رو دچار عذاب وجدان میکنه
خلاصه کتاب:
عشقی ممنوعه و پنهان شده میان قلب مردی که جوان مردانه پای این احساس می ماند تا نکند خواهر زاده اش از این عشق مطلع شود… در این بین حضور مردی دیگر از دیار غربت…. مردی از گذشته تلخ ، که کینه و انتقامش باعث میشود معادلات زندگی خیلی از آدم های این قصه بهم بریزد…. عشق…. جنون…. نفرت… انتقام چه بر سر رامانای کوچک می آورد؟!
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " وب رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.