دانلود رمان هانا عروس شیخ از ساحل با فرمت های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
داستان راجع به یه مولتی میلیاردر مصری به اسم عثمان هست که عاشق خواهر کم سن شریک آمریکائیش میشه . عثمان میخواد هانا رو بدست بیاره به هر قیمتی شده و پدر هانا مخالفه ! اما عثمان مردی که همیشه به هرچی خواسته رسیده … دست به یه کار خطرناک میزنه…
خلاصه رمان هانا، عروس شیخ
از زبان عثمان: بالاخره مسیر خسته کننده شهری با اون ترافیک دیوونه کننده تموم شد… شیکاگو واقعا شهرشلوغی بود شلوغ تر از هر شهر دیگه ای که تا حالا بودم… راننده جلو یه خونه ویلایی توحومه شهر توقف کرد و گفت: رسیدیم قربان… هممیم گفتمو به خونه نگاه کردم… طبق انتظارم منتظرم بودن… هارولد به همراه پدرش سریع اومدن بیرون به استقبالم… من معمولا با شرکت های کوچیک قرار داد نمیبندم، مگه اینکه سود بزرگی بهم برسونن و هولدینگ بالا با وجود کوچیک بودن زمینه سود بالایی داشت…
پس من پیشنهاد همکاری اونا رو قبول کردم و این همکاری شروع شد… یک همکاری دو سر برد… و امروز اینجا بودم برای یک ناهار خانوادگی و یه بحث کاری البته… تو مصر ما کار و خانواده را قاطی نمی کنیم… اما آمریکایی ها عادت دارند روزهای تعطیل بحث های کاری رو تبدیل به یه قرار خانوادگی کنند و تو خونه با شریک کاری قرار بزارن. اونا اعتقاد دارن با بالا بردن صمیمیت می تونن توافق نامه های بهتری امضا کنند… هرچند این روش اونا تا حالا رو من جواب نداده…
اما همیشه دعوت های نهار یا شام خانوادگی رو رد نمی کنم… چون اینجوری اطلاعات خویی از سبک و سیاق شرکام بدست میارم… کتم رو برداشتم و پیاده شدم… هارولد جلو اومد و گفت: عثمان… امیدوارم ترافیک خسته ات نکرده باشد… با وجود خستگی لبخندی زدم و گفتم: زیاد بود اما بهتر از گوش دادن به حرف های مشاور مالیم بود. هارولد خندید و دست دادیم… با پدرش هم دست دادمو منو به سمت خونه راهنمایی کردن… پدرش اکثرا در جلسات ما حضور داشت…