دانلود رمان نیشگون از رضا یعقوبی با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
سرگذشت دختری به اسم الینا است که خودش را به پلیس آمریکا معرفی میکند و ادعا دارد بمب های زیادی را در نقاط مختلف جاسازی کرده است او خواسته های عجیبی دارد و سعی میکند مقامات را وادار به انجامشون کند …
خلاصه رمان نیشگون
افسر جیمز از اتاق سرهنگ بیرون میاد ولی این دفعه از همیشه نگرانتر حتی خودش هم نمیدونه چرا… ناراحتی همهی وجودش را فرا گرفته. این اولین باری نیست که اون میخواد به یه نفر شلیک کنه، ولی انگار برای اولین بار میخواد اسلحه دستش بگیره! افسر جیمز پیش الینا میره. _خب جناب جیمز بالاخره با این درخواستم موافقت شد یا نه؟ فکر نکنم کار سختی باشه _تو چرا میخوای بمیری؟ میتونستی بدون اینکه اینجا بیای بمب هارو منفجر کنی و جون خودت رو هم به خطر نندازی. چرا باید یه نفر کاری انجام بده که میدونه آخرش مرگه؟
_چون اون یه نفر باور داره که مرگ بعضی وقتا زندگی و زندگی بعضی وقتا مرگه. اگه با مرگ یک نفر آدما از خواب بلند بشن، به نظرم ارزشش رو داره. -تو فکر کردی بااین کارهایی که انجام دادی آدما رو عوض میکنی؟ هیچکس حتی متوجه نمیشه که تو وجود داشتی! -همون طور که گفتم همه جا آدمای خوب هستن حتی اینجا از کجا معلوم که یکی از اونا روبروی من ننشسته؟ -و تو فکر میکنی من به یه بمب گذار کمک میکنم؟ -نمیدونم شاید! اگه درک کنی که چرا اون بمبگذار بمب گذاری کرده، بهش کمک کنی -راستش اصلا بدم نمیاد که با دستای خودم تورو بکشم.
(افسر جیمز درحالی اینو میگه که در وجودش اصلا دوست نداره اینکار رو بکنه) _چه خوب اگه کسی کاری با لذت انجام بده اون کار حتما بهتر انجام میشه. افسر جیمز از اتاق خارج میشه سعی میکنه خودش رو مسلط نشون بده ولی یه حس عجیب تمام وجودش فرا گرفته اون آدم منطقی و باهوشی، ولی یه احساس ناتوانی بهش غالب شده برای اولین بار اون از کاری که میخواد بکنه اطمینان نداره افسر جیمز روی یه صندلی توی راهرو میشینه و کمی فکر میکنه فکر میکنه به اتفاقایی که افتاد. فکر میکنه به کاری که قراره انجام بده. به این فکر میکنه که …