دانلود رمان مجنون تمام قصه ها از دل آن موسوی با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
همراهی حریر ارغوان طراح لباسی مطرح و معرف با معین فاطمی رئیس برند خانوادگی و قدرتمند کوک، برای پایین کشیدن رقیبها و در دست گرفتن بازار موجب آشنایی آنها میشود. با شروع این همکاری و نزدیک شدن معین و حریر کمکم احساسی میان این دو نفر شکل میگیرد. احساس و عشقی که میتواند مرهم برای زخمهای کهنهای شود که آنها از گذشته با خود به همراه دارند.
خلاصه رمان مجنون تمام قصه ها
به هیولای خشمگینی که مقابل میعاد دستانش را روی میز گذاشته و به سمتش خم شده نگاه کردم و سعی داشتم در او چهره موقر معین و چشمان خسته اش را ببینم اما اثری از مرد باوقار و متینی که میشناختم نبود. مردی که میدیدم از خشم سرخ شده و از چشمانش آتش می بارید. با صدای قدم هایی به خودم آمدم و قبل حرکتم در اتاق باز شد.
میعاد را در چهارچوب دیدم اما انگار حرکت را فراموش کرده بودم. با دیدنم شوکه شد نگاهش روی کاغذ طرح های در دستم چرخید و بدون آنکه زمان بدهد در اتاق را بست و با گرفتن لبه کتم مرا همراه خودش کشید. بیا بریم بهتره چند ساعتی دور و اطرافش نباشی. همراهش کشیده شدم اما بالاخره خودم را از دستش رها کردم. چیکار میکنی؟ خودشون گفتن هر وقت کار طرح های نهایی تموم شد ببرم اتاقشون.
با نشانه های عیانی از عصبانیت قدم بلندی به سمتم برداشت و در چشمانم زل زد. اونی که الان توی اتاقه هیچ شباهتی به معین نداره بهتره ازش فاصله بگیری. دوباره آستینم را کشید تا همراهش بروم سنگینی قدم هایم باعث شد که دوباره به سمت چهره شوکه من برگردد و با آرامش و کمی مهربانی توضیح دهد. ببین به حرف من که برادرشم گوش کن به نفع همه س تا چند ساعت آینده نزدیکش نشن. صبر کن تا یه خرده آروم بشه…