دانلود رمان سایه از راز_س با فرمت های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
استاکر داستان افرادی هست که گرایش تماشای استریپ برهنه دارند سایه دختر زیبایی که اسیر یک استاکر بیرحم و خشن میشود و کورکورانه به خاطر یک شرطبندی وارد دنیای خشن و بیرحم زیر زمینی میشود.
خلاصه رمان سایه
_سایه نگاش کن. سرچرخاند. نگاهش را در امتداد دیوارهای شیشه ای گرداند. دختر جوان روبرویش ادامه داد: الان یه ساعته اونجا نشسته و حتی به خودش زحمت نداده یه تکون بخوره. حتی دستش رو هم از گوشش جدا نکرده. صندلی را به تندی عقب رانده و از آن پایین پرید. نگاهش را دقیقا به سمت مسیر اشاره دختر جوان برگرداند. نگاهش می درخشید…. درخشان تر از تمام این روزها. چند قدم برداشت… به سمت مرد جوان مورد اشاره که دو ساعت گذشته پشت به آن ها مقابل پنجره های تمام قد، پشت میز کوچک نشسته و به خود زحمت تکان خوردن نداده بود.
در یک قدمی مرد از حرکت ایستاد. کمی خم شد و بلاخره توانست توجه مرد را به سوی خود جلب کند. تمام درخشش صورتش با چرخیدن سر مرد به سمتش رنگ باخت. ناامیدی جای خود را به وجود سراسر امید درونش داد و عقب رفت… سری خم کرده و با قدم های تندتر به سمت میز رفت. ماگ قهوه ای که در طول یک ساعت گذشته بین انگشتانش بازی داده بود را در دست گرفته و روی صندلی سخت نشست. لب زیرینش را بین دندان هایش کشید و فشرد… بیشتر فشرد. بیشتر از قبل و …
همراهش لبم را بین دندان هایم کشیدم. به اندازه ی او فشردم و لبخند زدم. گارسون جلوتر آمد. انگشت اشاره ام را به سمت دکمه ی تبلت برده و صفحه ی سساه را برایش به نمایش گذاشتم. فنجان قهوه ام را مقابلم قرارداد. با دور شدنش… صفحه را باز کردم. درون صفحه ی تبلت می درخشید. با چشم های دوست داشتنی همیشگی اش… نفس کشیدم…. صندلی ام را عقب تر دادم. سرم را به سمت شانه ام خم کردم تا صدای نفس هایش مرتب تر در گوشم بپیچد….