دانلود رمان من سرکش از شایسته بانو با فرمت های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
متین السادات موحد برخلاف عقاید فکری و فرهنگ خانوادگیش توی قشری از جامعه شروع به کار می کنه که موضع گیری چندان مناسبی نسبت به تفکرات، پوشش و به طور کلی خط مشی دینی اش ندارن… و همین باعث میشه آزمایش بزرگی پیش روش قرار بگیره… آزمایشی که… یه دختر محجبه که تو یه شرکت مد طراح میشه…
خلاصه رمان من سرکش
همه هاج و واج موندن و با دهن باز و قیافه های پر از ترس دارن من رو نگاه میکنن این وسط خود مرد تنها کسی که متوجه میشه و خیلی سریع میدوئه سمت در و کمتر از چند ثانیه در حالی که سرش تو کیفه و با عصبانیت داره محتوی کیف نازنینم رو میریزه اینور اونور میاد سمتم و در آخر اسپری رو پیدا میکنه و میشینه کنارم… میخواد دستش رو پشتم حائل کنه و خودش اسپری رو بزنه که با ته مونده ی جونم اسپری رو از دستش میقاپم مثل قیمتی ترین شی زندگیم میبرم سمت دهنم و بیش از سه بار ازش استفاده میکنم و حجم وسیعی از اکسیژن رو میبلعم و بی حال درست مثل یه نشئه ی عملی روی
مبل ولو میشم و از این حس شیرین لذت میبرم… هنوز توی خلسه ام حس کسی رو دارم که تازه از اون دنیا برگشته که صدا کم کم واضح تر میشن… عرق سردی روی پیشونیم روون میشه و چشمام عجیب دوست ندارن حالا حالاها باز شن… -آقای ابریشم چی زنگ بزنم اورژانس ؟! صدای سحره… و متعاقبا صدای قدم های محکمی که حدس میزنم مال اون باشه… با فکر اون بو و حالی که تا چند ثانیه ی پیش داشتم به لذت بسته بودن چشمام فائق میامو و چشمام رو با ترس باز میکنم و دستم رو بی اختیار جلو میبرم… -خواهش میکنم… سرجاش خشک میشه و چشماش پر از خشم… ولی حس میکنم
مراعات حالمو میکنه و شاید مراعات چند نفری که اطرافمونن و با این حرف یه جور خاصی همدیگه رو نگاه میکنن… سرحال تر اومدم… دست دیگه ام رو بی اختیار برای اینکه ذره ای از بو رو استشمام نکنم روی بینیم میگیرم و آروم میگم – آسم آلرژی دارم … ببخشید… با همون تن صدای خودم میگه – الان بهترید؟؟! بله یواشی میگم و همزمان سری رو تکون میدم… دستی به گردنش میکشه و رو به کسایی که دم در ایستادن میکنه و خیلی جدی میگه -خوشبختانه رفع شد خطر بهتره برگردید سر کارتون… همه سلانه سلانه بیرون میرن با بسته شدن در با قیافه ای که هیچی ازش مشخص نیست برمیگرده سمتم و…