دانلود رمان تسلسل از شایسته بانو با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
تهران سال ۱۳۵۳ … از دست دادن پدر … مسیر پر پیچ و خمی از زندگی رو پیش روی پریچهر سالاری قرار میده و سرنوشتی رو رقم میزنه که هیچوقت پریچهر حتی از گوشه ی ذهنش هم عبور نکرده بود… تسبیح عمر می گردانم. هستم نیستم کیستم! اگر هستم کیستم؟ اگر نیستم پس چیستم؟ نفس هست خواب هست عشق هست عشق نیست عشق نیست یقین ندارم که نفس می کشم یا خوابم یا عاشقم کیستم پس…
خلاصه رمان تسلسل
حومه پاریس ۱۳۹۰؛ از اتوبوس بین شهری که پیاده میشم … نیم نگاهی به خیابون های مه گرفته اطراف میکنم و در حالیکه از سرما به خودم میلرزم با اکراه دستکش پشمیم رو از دستم در میارم و از توی گوشیم آدرس رو پیدا میکنم و دوباره نیم نگاهی بهش میکنم … کمی جلوتر میرم و با ریز کردن چشمام به سختی توی اون مه اسم خیابون روبروم رو میخونم… و بلافاصله لبخندی روی لبم میشینه و خیلی زود با حفظ کردن پلاک گوشیم رو به جیبم بر میگردوندم و در حالیکه به سمت مقصد میرم.
دوباره دستکشم رو دست میکنم و سعی میکنم با ها کردن بهش… دستاییم که توی این مدت زمان کم یخ بستن رو گرم کنم… کمتر از دویست سیصد متر جلوتر با دیدن پلاکی که هم به انگلیسی و هم با نستعلیق زیبای فارسی خبر به مقصد رسیدنم رو میده تپش قلبم بیشتر میشه و در حالیکه لبم رو با زبونم تر میکنم… نفس عمیقی میکشم و زنگ در رو فشار میدم … ؟ -(? qui est-ce ) (کیه؟). – (کاملیا هستم) (C’est Camelia) بعد از چند ثانیه در باز میشه… لحظه ای مکث میکنم …