دانلود رمان سرمشق دلدادگی از الهه محمدی با فرمت های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
داستان دختری که بعد چند سال زندگی در خارج کشور به ایران برمی گرده و متهم به کشتن شوهرش میشه! به اجبار پدر و بردارش بچشو سقط میکنه و …
خلاصه رمان سرمشق دلدادگی
انگار بعد از این همه سال وقت برگشتن رسیده بود. زمان هیچ چیزی را حل نکرد و فقط و فقط من را بیشتر در گنداب فرو برده بود اعصابم بیش از اندازه متشنج بود و این برای منی که تحت درمان بودم خوب نبود… شش ساعت پرواز واقعا عصبی و کسلم کرده بود از مهماندار تقاضای درینک می کنم… لیوان را از مهماندار می گیرم و تشکر می کنم… از بچگی عاشق مهماندار ها بودم لباس و طرز برخوردشون برایم جذاب بود… بعد از ده سال که در لندن زندگی کردم الان برای دیدن خانواده ای که نمی شد اسمش را گذاشت خانواده بر می گشتم…
هیراد بهم خبر داده که مامان بخاطر ندیدنم دچار افسردگی شدید شده. هه چه جالب منم افسردگی داشتم، ناراحتی اعصاب دارم، اضطراب و وسواس دارم و مشت مشت قرص می خورم. آب را تا ته سر کشیدم و لیوان را روی میز جلویم گذاشتم و سرم را به پشتی راحت صندلی وی آی پی هواپیما تکیه دادم و چشم بندم را زدم و سعی کردم که بخوابم. خواب که نه کمی ریلکس کنم قبل از رسیدن طوفان. واقعا که دیدن خانواده ام مثل آمدن طوفان بود. هنوز هم باورم نمی شد راضی به برگشتن شده بودم..
هرچند اصرار های آنتونی بی اثر نبود.می گفت مطمئن که با دیدنشون حالم بهتر می شه ولی من مطمئن بودم که برعکس می شه. با صدای خلبان که درخواست می کرد کمربند ها را ببندیم چشم بندم را برداشتم و صندلی را به حالت اول برگرداندم. به آسمان تهران رسیده بودیم… نفس عمیقی کشیدم و سعی کردم لرزش دست هام را ندید بگیرم. فرصتی نبود وگرنه حتما یک لیوان آب دیگر درخواست می کردم. چون صندلی اول بودم اولین نفر از هواپیما خارج شدم. نسیم بهاری به صورتم خورد و باعث شد نفس عمیقی بکشم…