دانلود رمان سرنوشت آریانا (جلد دوم) از آریانا عاشوری زاده با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
به نام نقاش پروانه ها، زندگی خیلی پستی و بلندی داره. در جلد دوم رئیس مجرم ها دخترک چشم مشکی رو مجبور میکنه باهاش زندگی کنه اون دختر با هزار زرنگی و ترفند فرار می کنه خوب می دونید این دختر صد نفرو می بره لب چشمه تشنه بر می گردونه مطمئناً می خواید بدونید آراد هنوز زندست یا مرده؟ آیا آریانا به آراد می رسه یانه؟ آیا آراد هم همون احساس رو نسبت به آریانا داره؟ هزار تا سوال تو ذهنته می دونم پس بخونش…
خلاصه رمان سرنوشت آریانا
به میز چیده شده نگاه کردم ، عسل ، پنیر ، کره ، شربت پرتقال ، تخم مرغ و انواع میوه ها ، روی میز قرار داشت ، ولی اصلا میل نداشتم زندگی بدون آراد واسم سرد و کسل کننده شده بود جسمم اینجاست اما روحم پیش اونه دیگه هر نفسی که می کشم فقط و فقط بخاطر اونه. -خانم بفرمایید به چیزی میل کنین. دستم رو به نشانه ی نه بالا آوردم. – نه ممنون چیزی میل ندارم. – آخه خانم دیشب هم که چیزی نخوردین، آقای ماهان تاکید کردن خیلی بهتون برسیم و هیچی براتون کم نذاریم. بدون توجه به حرفش به
سمت حیاط حرکت کردم باید شناسنامم رو پیدا می کردم آره باید از دستش خلاص می شدم، من نباید بازنده بشم صدایی از درون بهم می گفت: آری نه تو همیشه برنده ای خودت رو بهش نباز باهاش بجنگ. روی پله های جلوی خونه نشستم و نگاهی به حیاط انداختم زیبا بود خیلی قشنگ و بزرگ بود پر از گل های محمدی و شقایق، اگه مامان می دید قطعاً عاشقش می شد، ماهان همینطور که از پله ها پایین میومد گفت: من می رم سر کار و پیشونیم رو بوسید: خوب می دونی اگه فکر فرارو دقل بازی به ذهنت خطور
کنه نه تورو زنده می دارم نه اون ارتشیه به ظاهر متدین، پس سعی نکن واسم زرنگ بازی دراری ما خودمون مار هفت خطیم کلی محافظ و خدمتکار گذاشتم و همچنین دوربین مدار بسته هیچ راهی نداری بدون توجه به حرفش به گل ها خیره شدم. قدم هاش رو به سمت در خروجی برداشت و عینک آفتابیش رو به چشمش زد، یکی از محافظا در ماشین رو براش باز کرد و اون سوار شد. کف دستم رو زیر چونه ام بردم و به فکر فرو رفتم یعنی باید تا کی اینجا بمونم؟ شاید دو روز دیگه من رو هم بکشه…