دانلود رمان سه شنبه ها با موری از میچ آلبوم با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
قهرمان اصلی داستان بیمار است، بیماری او بتدریج اعضای بدن را از کارمی اندازد و باعث مرگ سلولی بافتها و ماهیچههای بدن میگردد، موری مرگ را پذیرفته؛ او خواهد مرد اما در واپسین روزهای زندگی میخواهد به کمال برسد.
خلاصه رمان سه شنبه ها با موری
چند هفته بعد به لندن پرواز کردم.باید به ویمبلدون می رفتم، به محل مسابقات بزرگ تنیس. این یکی از معدود مسابقاتی است که وقتی به تماشای آن می روم نه جمعیتی فریاد می کشد و نه کسی در محوطه پارکینگ ها مست کرده است. انگلستان گرم و ابری بود. صبح ها همه روزه با پای پیاده خیابان های سه خطه نزدیک زمین های تنیس را پشت سر می گذاشتم. نوجوان هایی را می دیدم که برای تهیه بلیت های به فروش نرفته صف کشیده بودند و دوره گردهایی را که توت فرنگی و خامه می فروختند.
بیرون در استادیوم به دکه ای برمی خورم که عکس های زنان، تصاویر خانواده سلطنتی، جدول ساعات روز، وسایل ورزشی، بلیت های بخت آزمایی و روزنامه می فروشد.عناوین مختلفی بر بالای هر روزنامه نوشته شده است. مردم عناوین را نادیده می گرفتند و درباره شایعات حرف می زدند. در سفرهای قبلی ام به انگلستان همیشه همین کار را کرده بودم.اما حالا به دلیلی هر وقت مطلب مسخره ای را می خواندم به یاد موری می افتادم. همیشه در برابر چشمانم نقش می بست. در خانه ای با درخت افرای ژاپنی، در آن خانه با کف چوبی اتاق،
که نفس هایش را شمارش می کرد و لحظات عمرش را در کنارعزیزانش می گذراند و من که وقتم را صرف انجام دادن کارهایی می کردم که شخصاً برایم بی مفهوم بود: ستاره های سینما، مدل های مشهور، آخرین خبر مربوط به پرنسس دی یامادونا یا جان کندی دوم. به طرزی غریب به کیفیت اوقات موری غبطه می خوردم و از اینکه ذخیره اش تحلیل می رفت احساس سوگ داشتم. چرا این همه بی توجهی، چرا این همه کارهای بی مفهوم؟ وقتی به کشورم بازگشتم، محاکم؟ اُ.جی سیمپسون لحظات حساس خود را می گذراند…