دانلود رمان جانان از الهه آتش با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
جانان دختریه که در تصادفی در سن ۱۷ سالگی به شدت مجروح می شه و صورتش را از دست می دهد . جانان مادر و برادرش را مقصر این اتفاق می داند . پزشک قانونی جسد سوخته دختری را به برادر بزرگ و مادرش می دهد و آنها فکر می کنند جانان را از دست داده اند در حالی که جانان با حسی از تنفر و خشم از آنها در بیمارستان ، زنده است . یکی از پزشکان بیمارستان جانان را به فرزندخواندگی می گیرد و جانان جراحی پلاستیک می کند. حالا بعد از ۷ – ۸ سال در مقابل برادرش قرار می گیرد…
خلاصه رمان جانان
فاطمه خانم به پذیرایی رفت و گوشی بیسمی را برداشت و به آشپزخانه برد … می خواست به سورن زنگ بزند. شماره سورن را گرفت و عرق بیدمشک را از داخل کابینت بیرون کشید و روی میز آشپزخانه گذاشت . -جانم ؟ -سلام سورن. -سلام مامان … خوبی ؟ -ممنون خسته نباشی… خوبی ؟ بد موقع که زنگ نزدم ؟ – نه، تازه از اطاق عمل اومدم بیرون ، الانم دارم می رم بخش مراقبتای ویژه… اونجا نمی تونم باهاتون صحبت کنم .. تلفن ممنوعه . – پس سریع می گم که وقتتم نگیرم . -اتفاقی افتاده ؟
و به سرعت ذهنش سمت جانان کشیده شد و با شتاب پرسید : – جانان خوبه ؟… طوریش شده ؟ – نگرانشی ؟ – این چه حرفیه ؟… معلومه که نگرانشم . – پس چرا این یک هفته اینجا نیومدی ؟ – سرم یه ذره شلوغه . – سرت خیلی شلوغه که تماسای جانان و هم جواب نمی دی ؟ – ای دختره دهن لق. – دهن لق نیست… تا همین یکی دو دقیقه پیش هیچ حرفی بهم نزد… یکدفعه ای که زیر گریه زد ، تازه فهمیدم جریان چیه… تو نمی دونی جانان تو شرایط حادیه و باید بیشتر از قبل بهش توجه کنی؟
تو نمی دونی زنا چقدر تو این دوران حساس و زود رنج می شن ؟ – مامان من از دستش ناراحتم… عصبیم… باور کن این فاصله براش لازمه. – پس اگر اومدی و دیدی جانان ، دیگه جانان گذشته نیست گله نکن . – یعنی چی ؟ – می گفت دیگه دوستش نداری… می گفت هیچکی یه دختر که پا و قلبش مشکل دار باشه رو نمی خواد… می گفت هر کی بود بالاخره یه روز خسته می شد ، می رفت…. الانم تو اطاقش دراز کشیده و گریه می کنه. سورن حرصی چنگ درون موهایش کشید. – جانان…