دانلود رمان اعجوبه از هرمان هسه با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
هرمان هسه این کتاب را در سال ۱۹۰۶ میلادی نوشته و منتشر کرده است. وی در این رمان داستان پسربچهای باهوش را تعریف میکند که ذوق و استعدادش توسط مربیان، معلمان و مادر و پدرش، نادیده گرفته میشود. این اثر حاوی انتقاداتی نسبت به شیوههای تربیتی و تعلیمی در مدارس و خانوادهها است و برخی از منتقدان به علت شباهتهای شخصیت داستان با زندگی هسه در کودکی، این کتاب را نوعی «زندگینامه خودنوشت» دانستهاند.
خلاصه رمان اعجوبه
«هانس گیبن رات» مطمئناً یک بچه استثنایی بود، وقتی در بین پسرهای دیگر باینطرف و آنطرف می رفت، دریک آن، می توانستید ببینید که چقدر از همه آنها متفاوت و متمایز است. این محل کوچک در جنگل سیاه هرگز کسی مانند او را قبلا بوجود نیآورده بود و بنابراین هرگز کسی در آنجا،از عادی ترین حد جلوتر نرفته و به دنیایی که افق وفعالیتش برتر است دست نیافته بود و ممکن نبود بتوان گفت که این پسر چشمان تیزبین ، سیمای هوشیارانه و طرز راه رفتن فوق العاده اش را از کجا آورده است، شاید هم از مادرش به ارث برده بود،
مادرسال ها قبل مرده بود و هرگز در زمان حیاتش کسی چیز خاصی راجع به او نمی گفت، ضمن اینکه این حقیقت وجود داشت که او دائماً بیمار و مضطرب بود و پدر در این زمینه بحساب نمی آمد. در طی هشت یا نه قرن عمر این مکان، ساکنین ارزشمندی وجود داشته اند، اما هرگز در بین آنها موجودی استثنائی از نظر هوش یا نبوغ نبوده است و جرقه جادویی برای اولین بار، از آسمان به این مدل فرود آمد . شاید از نظر یک بیننده هوشیار امروزی که مادر بیمار را بخاطر می آورد و از قدمت قابل ملاحظه خانواده نیز با
اطلاع است، این مسئله که رشد فراوان عقل نشانه ای از فساد نژادی اولیه بوده است ، بطریقی قابل توجیه باشد ، اما شهر به اندازه کافی خوشبخت بود که اشخاصی از آن نوع را پرورش ندهد ، و فقط جوانترها و اشخاص زیرک و باهوش از بین شاگردان و مدیران مدارس، دانش ناقصی از انسان مدرن را از طریق تیتر های روزنامه آموخته بودند . این امکان بود که در آنجا پرورش یابند و زندگی کنند بدون اینکه به تعالیم زرتشت آشنایی داشته باشند، ازدواج ها قابل احترام شمرده می شد و اغلب توأم با خوشبختی بود و…