دانلود رمان یاغی (دو جلدی) از گیسو با فرمت های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
من! پر بودم از حسرت داشتن مردی که دلش با دیگری بود…! و آن مرد شاید از آن مردهایی نیست که بپسندی! از آن مردهایی نیست که اخلاقش زبان زد باشد! ناز بکشد… بخندد… بخنداند و با دوستت دارم گفتنش هر روز شاخه گلی از رز سرخ تقدیم کند! او اما از آن دسته معدود مردهایی است که وقتی نمی بینی اش… انگار چیز بزرگی گم کرده ای… چیزی به حجم تمام دوستت دارم های گفته شده از دهان تمام مردان مورد پسند! چیزی قدر دوست داشتن هایت که با هیچ کس… هیچ احدی دیگر تکرار نمی شود!درست عین مرد من. درست عین یاغی من…
خلاصه رمان یاغی
چنگ زدم به یکی از چوب های “کیو”و برداشتمش.. بی توجه به او که مثل جوجه اردک دنبالم می آمد و داشت مرتب برای خودش راه حل ردیف می کرد، پله ها را یکی دو تا بالا رفتم و اول از همه دست بردم سمت دیوار و چراغ را روشن کردم… بلافاصله دو چراغ سقفی آویز روی میز بیلیارد روشن شد و چشمانم برق زد از دیدن وسیله ی مهیج ومورد علاقه ام… به سمتش قدم برداشتم و “کیو” ی در دستم را بر روی میز پرت کردم دست بردم سمت کت اسپورتم و به ثانیه ای از تن بیرون کشیدمش و بر روی مبل کنار دیوار پرتش کردم..
صدای مزخرف و بلند تکنو و باس ازسالن پایین به شدت درگوشم بالا و پایین می پرید.. این بار و شاید برای اولین بار حوصله این موزیک را نداشتم! معلومه کجای!؟ با توام دوساعته! حواست به دو کلوم حرفای من بود یا نه؟ دست بردم سمت آستین های پیراهن اندامی ام و شروع کردم به تا کردن آن ها روبه بالا.. ازمچ تا آرنج.. نگاه بی توجهم را که دید، پوفی کرد ودستی برپشت گردنش کشید…! دو دیقه اون اخمای لامصبو باز کن گوش کن ببین چه زری می زنم بعدش هرچی می خوای پوز بچرخون واسم!
آستین آن یکی دستم را هم بالا زدم.. به میز بیلیارد نزدیک شدم و راک (Rack) گوشه ی میز را برداشتم و کشیدم به جان تمام توپ های رنگی و سفید وسیاه !مثلث مرتبشان درچشمش نشست و دلم غرق خوشی ضربه به ترتیب آنها شد! ضربه ای! باشدت و با تمام حرص هایم چرا نمی خوای بفهمی این آخرین راهمونه؟ به مرگ خودم اگه مث تو بلد بودم حرفه ای کار کنم دریغ نمی کردم! مشکل من اینه که گیر خری مث تو افتادم که جزحرف خودش حرف هیچ بشری دیگه ای رو به صنارسه شاهی قبول نداره…