دانلود رمان وقت دلدادگی از ناشناس با فرمت های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
داستان دختری که پدرش غرق در اعتیاده و پسر حاجی ای که مجبوره به خاطر یه عهد قدیمی با این دختر ازدواج کنه و زندگی شخصیش رو از دست بده!
خلاصه رمان وقت دلدادگی
داستان دختری که پدرش غرق در اعتیاده و پسر حاجی ای که مجبوره به خاطر یه عهد قدیمی با این دختر ازدواج کنه و زندگی شخصیش رو از دست بده! همیشه، یک جا، یک لحظه زمانی می رسد که باید دستور ایست بدهی درست مانند نقطه ای که آخر جمله ای گذاشته باشی. دخترکم بدبختی تمام. نقطه می گذاری و میگویی سر خط. برای زندگی هم گاهی توقف لازم است مثل نقطه پایانی که فریده بر این زندگی می گذاشت. شاید برای تغییر یک زندگی بی اساس برای خودش خیلی خیلی دیر بود.
اما برای دختری به نام فاخته می توانست نقطه ی سروع دوباره باشد. او هم امروز درست در همین نقطه بود. در حیاط قدیمی خانه استیجاری شان لب حوض نشسته بود در حالیکه غرق در افکار خود بی اراده به لباس های کفی داخل لگن چنگ می زد. اما تمام فکر و گوشش متمرکز اتاق کوچک و نمور خانه ویرانه ای بود که صداهای کمک خواستن دخترک تن خانه را می لرزاند چه برسد به مادری که می خواست از آنهمه صدا بیخیال بگذرد اما تمام وجودش می لرزید. با گوشه روسری اش اشک چشمش را پاک کرد.
و محکمتر به جان لباس های داخل لگن افتاد. نباید به فریادها و گریه و التماسش اهمیت می داد. نه اینکه نخواهد مثل میلیون ها بار قبل خودش را سپر بلای نازدانه اش بکند، کم هم جای کمر بندها بر جان و تنش نقش نبسته بود ولی باید گوش نمی داد. اینبار نباید می رفت…خیلی سخت بود… برای مهر مادری اش مثل خنجر بود. با هر فریاد فاخته انگار به جای لباس ها قلبش را چنگ می زدند. صدای کشیده شدن دمپایی زن فضول همسایه را شنید و زیر چشمی به آمدنش نگاه کرد…