دانلود رمان پنجاه طیف آزاد شده (جلد سوم از مجموعه چهار جلدی پنجاه طیف) از ای ال جیمز با فرمت های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
بعد از پذیرش درخواست ازدواج کریستین گری در پنجاه سایه تاریکتر، آناستازیا استیل باید نه تنها به زندگی متاهلی عادت کند، بلکه باید با سبک زندگی شوهر ثروتمندش و ذات کنترلگر او کنار بیاید ولی ایا همه چیز خوب پیش میرود…؟؟؟
خلاصه رمان پنجاه طیف آزاد شده
بیقرارم. کریستین یک ساعت تمام مشغول بررسی های پی در پی هست. منم سعی کردم مطالعه کنم، تلوزیون نگاه کردم، آفتاب گرفتم…. کاملا لباس پوشیده آفتاب گرفتم… ولی نمیتونم ریلکس بشم و نمیتونم که خودم رو از این احساس ناراحتی و عصبی که دارم خلاص کنم. بعد از تعویض لباسام به یه شلوارک و تی شرت، دستبند به طرز مسخره گرونم رو، از دستم باز کردم و دنبال پیدا کردن تیلور رفتم. گفت: ” خانم گری ” سرش رو از رمان آنتونی بورجس که میخوند بلند کرد. در سالن کوچیک بیرون از اتاق کارکریستین نشسته بود. ” دوست دارم برم خرید ” بلند شد: ” بله خانم ” ” دوست دارم که جت اسکی
رو بردارم ” و دهنش باز موند: ” اممممم”اخم کرد، کلمات به ذهنش نمی اومدن.” نمیخوام که مزاحم کریستین بشم. در پاسخم آه کشید : ” خانم گری… اممم…. فکر نمیکنم که آقای گری به انجام این کار راضی باشن و منم دوست دارم که شغلم رو حفظ کنم” اوه محض رضای خدا!! میخوام بهش چشم غره برم ولی بجاش چشمام رو براش باریک کردم و آه عمیق معنی داری کشیدم و فکر کنم به مقدار و اندازه کافی از اوقات تلخی و کلافگی، که من اختیار سرنوشت و زندگی خودم رو ندارم، نشونش دادم. بعلاوه نمیخوام که کریستین از دست تیلور عصبانی بشه… و یا از دست من، به خاطر این قضیه…
با اعتماد به نفس قدم برداشتم و از تیلور گذشتم، به در تقه ای زدم و وارد شدم. کریستین با بلک بریش صحبت می کرد، به میز چوبی ماهون تکیه داده بود. به من نگاه کرد. گفت: ” آندریا، چند لحظه لطفا ” تلفن رو پایین آورد ، چهره اش جدی بود. نگاهش مودب و منتظر بود. لعنتی… چرا احساس اینو میکنم که وارد دفتر رئیس شدم؟؟ این مرد منو دیروز با دستبند فلزی داشته. ترسیدن ازش رو پس زدم. اون شوهرمه لعنتی! شونه هام رو صاف کردم و بهش لبخند پت و پهنی زدم: “دارم میرم خرید. مامور امنیتی با خودم میبرم ” گفت: ” حتما. یکی از دو قلو ها و تیلور رو با خودت ببر “