دانلود رمان انتقام خشن از Black Thunder با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
داستان درباره شایان هستش که فکر میکنه مانیسا که دوستش داشته و باهاش بوده بهش خیانت کرده و با دوستش رفته و ازدواج کرده. و الان که شوهر دختری که دوستش داشته مرده برگشته تا از دختره بخاطر اینکه بازیش داده انتقام بگیره و …
خلاصه رمان انتقام خشن
اشکای روی صورتم و با سرانگشتاش پاک کرد که جا خوردم. من کی اشک ریخته بودم؟ _برای چی گریه میکنی؟ هوم؟ تو که از خدات بود؟ تو که اصلا من برات اهمیتی نداشتم چی شد؟ هوم چرا گریه میکنی؟ -وای….وای…! بی حواس از سرم توی دستم روی تخت نشستم و جیغ خفه ای از فرو رفتن سوزن توی دستم کشیدم و سوزنش و سریع از توی دستم بیرون کشیدم. شایان هنوز روی تخت دراز کشیده بود که به سمتش خم شدم و گفتم: چرا شهیاد به من نگفت؟ شهیاد مدام
با من در ارتباط بود ولی اصلا نگفت که تو این همه بلا سرت اومده. پوزخندی زد و گفت: مهم نبوده که بگه! نگاهش نکردم و گفتم: شهیاد هیچوقت ازطرف من چیزی بهت نگفته؟ شایانم روی تخت نشست و سرم و به سمت خودش چرخوند و گفت: منظورت چیه؟ شهیاد چی رو باید به من می گفت؟ _خوبه… خیلی خوبه که حداقل سر این یه مورد شهیاد روی قولش مونده و چیزی به تو نگفته. -چی باید می گفته که نگفته _شایان… مهراد من و همیشه کتک می زد… شکنجه می داد…
داد و بیداد می کرد… اون من و یه جورایی اصلا کنیز خودش کرده بود. من و مهراد هیچوقت زندگی نکردیم. شایان با اخم نگاهش و بین چشمام چرخوند و گفت: مهراد که عاشقت بود کدوم شکنجه؟ این دروغا رو از کجا میاری؟ چرا میخوای دلم برات بسوزه؟ شهیاد همیشه میگفت شما حالتون باهم خوبه… خیلی هم خوشبختید… زندگی اروم و بدون دردسری هم دارید… حتى.. قراره بچه دار بشید. شوکه بهش نگاه کردم و تا خواستم حرفی بزنم دستش و روی بدنم گذاشت و خوابوندم …