وب رمان
دانلود رمان بدون سانسور pdf
وب رمان
دانلود رمان جاندخت pdf محبوبه فیروزخانی

دانلود رمان جاندخت pdf محبوبه فیروزخانی رایگان pdf بدون سانسور

دانلود رمان جاندخت از محبوبه فیروزخانی با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

موضوع رمان :

خسته‌تر از همیشه پا به خانه گذاشتم. آنقدر خسته که همانجا ایستادم و به در تکیه دادم. ظرف‌های پر از غذا را روی جاکفشی گذاشتم. توانی برای خم شدن و باز کردن بند کتونی‌هایم در خود نمی‌دیدم. پای راستم را پشت پای چپ قرار دادم تا زحمت باز کردن بند کتونی‌هایم را کم کرده و آنها را از پای در بیاورم. لنگۀ اولی به راحتی بیرون آمد اما لنگۀ دومی مانند همیشه بدقلقی پیشه کرد. نای غر زدن و نالیدن هم نداشتم…

خلاصه رمان جاندخت

عجب روز عجیبی بود امروز… صبحی که آنگونه آغاز شود و به قول آرزو آه گیسو کمند پشت سرشان باشد، حتما همینگونه هم ادامه پیدا خواهد کرد. انگار قرار بود از زمین و آسمان برایش مصیبت و شگفتی ببارد. حالا هم که حرف‌های موسی تبر تیزی شده و ریشۀ باورهایش را هدف گرفته بود. دلشوره‌ای عجیب به جان نشمین افتاد. از همین ابتدای کوچه که درِ سبز رنگ خانۀ مظفری نمایان شده بود، فکرهای عجیب و غریب به سویش حمله‌ور شدند. فکرهایی که حتی اندیشیدن به آنها از محالات بود.

چه رسد به جامۀ عمل پوشیدنشان. در این چند ماهی که موسی را شناخته بود کوچکترین نقطۀ منفی در او ندیده بود، چه رسد به این افکار موذی که رهایش نمی‌کردند و فقط و فقط حرف‌های بی‌سر و ته موسی باعث و بانی‌اش بودند. نکند موسی و مظفری برایش دامی پهن کرده باشند؟ نکند خانم مظفری خیلی وقت پیش به زیارت امام رضا رفته باشد؟ نکند اینها همه نقشه‌ای باشد برای به دام انداختنش؟ نکند… نکند… سرش را به دو طرف تکان داد تا این ظن پلید و محال را از خود دور کند.
به در خانۀ مظفری که رسیدند موسی زنگ را فشرد و به طرف نشمین برگشت. دیدنِ چهرۀ نابسامانِ نشمین روح و روانش را شاد کرد. «هنوز نگفتم برات چقد بد بودم که این قیافه رو به خودت گرفتی.» «بله بفرمایید.» صدای عفت خانم، همسر آقای مظفری، خیال راحتی برای نشمین به ارمغان آورد و ظن و گمان‌های بی‌حاصل دقایقی پیش را از بین برد. موسی به صفحه آیفون نزدیک‌تر شد تا جواب دهد. «سلام حاج خانم… موسی هستم… باز کنید.» «اوا آقا موسی … خوش اومدین… چه حلال زاده بودین…

دانلود رمان جاندخت pdf محبوبه فیروزخانی رایگان pdf بدون سانسور

خلاصه کتاب
خسته‌تر از همیشه پا به خانه گذاشتم. آنقدر خسته که همانجا ایستادم و به در تکیه دادم. ظرف‌های پر از غذا را روی جاکفشی گذاشتم. توانی برای خم شدن و باز کردن بند کتونی‌هایم در خود نمی‌دیدم. پای راستم را پشت پای چپ قرار دادم تا زحمت باز کردن بند کتونی‌هایم را کم کرده و آنها را از پای در بیاورم. لنگۀ اولی به راحتی بیرون آمد اما لنگۀ دومی مانند همیشه بدقلقی پیشه کرد. نای غر زدن و نالیدن هم نداشتم…
مشخصات کتاب
  • نام کتاب
    جاندخت
  • ژانر
    دانلود رمان ,دانلود رمان ایرانی,دانلود رمان عاشقانه,
  • نویسنده
    محبوبه فیروزخانی
  • ویراستار
    محبوبه فیروزخانی
  • طراح کاور
    وب رمان
  • صفحات
    نامشخص
  • منبع تایپ
    وب رمان
اگر نویسنده این کتاب هستید و درخواست حذف آن را دارید
دیگر نوشته های
کامنت ها

موضوعات
دانلود رمان های ناشناس دانلود رمان آتش شبق pdf نیلوفر قائمی فر pdf دانلود رمان آتش شبق pdf نیلوفر قائمی فر رایگان دانلود رمان آتش شبق pdf نیلوفر قائمی فر بدون سانسور رایگان دانلود رمان قربانی سلطنت pdf سارا موسوی بدون سانسور دانلود رمان قربانی سلطنت pdf سارا موسوی pdf دانلود رمان قربانی سلطنت pdf سارا موسوی رایگان دانلود رمان قربانی سلطنت pdf سارا موسوی بدون سانسور رایگان دانلود رمان استاد دانشجوی شیطون pdf ناشناس بدون سانسور دانلود رمان استاد دانشجوی شیطون pdf ناشناس pdf دانلود رمان استاد دانشجوی شیطون pdf ناشناس رایگان دانلود رمان آتش شبق pdf نیلوفر قائمی فر بدون سانسور دانلود رمان استاد دانشجوی شیطون pdf ناشناس بدون سانسور رایگان دانلود رمان استاد خاص من pdf محیا داوودی pdf دانلود رمان استاد خاص من pdf محیا داوودی رایگان دانلود رمان استاد خاص من pdf محیا داوودی بدون سانسور رایگان دانلود رمان دلبر استاد pdf محیا داوودی بدون سانسور دانلود رمان دلبر استاد pdf محیا داوودی pdf دانلود رمان دلبر استاد pdf محیا داوودی رایگان دانلود رمان دلبر استاد pdf محیا داوودی بدون سانسور رایگان دانلود رمان های زهرا ارجمندنیا دانلود رمان های راضیه درویش زاده دانلود رمان های نیلوفر قائمی فر دانلود رمان استاد خاص من pdf محیا داوودی بدون سانسور دانلود رمان پارتی تا پایگاه pdf پارتی تا پایگاه محیا داوودی بدون سانسور
درباره سایت
برترین سایت دانلود رمان
آمار سایت
  • 2384 نوشته
  • 6 برگه
  • 1 کامنت
  • 1 کاربر
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " وب رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.