دانلود رمان حکمم را تجاوز بریدند از شادی قربانی با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
این رمان در مورد زندگی دختری به اسم ستاره، دختر آزاد و بد دهنی است که تو یک خانواده مذهبی بزرگ شده که یک روز وقتی تو پارک با دوستاش مشغوله پلیس دستگیرشون میکنه و اونجا با میرحمت آشنا میشه که…
خلاصه رمان حکمم را تجاوز بریدند
در خونه ی مامانو باز کردم و رفتم تو، _مامانییی، ماماننن کجایی؟ توی آشپزخونه رو سرک کشیدم نبود، برگشتم و خواستم برم توی اتاقشو نگاه کنم که صدای در اومد، حتما تازه از سرکار اومده… اولین قدمو سمت در گذاشتم که با شنیدن صدای سهیل سرجام خشکم زد.. _مامان خانم کجایی، پسرت اومده. سهیل با لبای خندون اومد تو که با دیدن من لبخندشو جمع کرد و اخماشو کرد توهم. _تو… تو کی آزاد شدی؟ اینجا چیکار میکنی؟ نفس عمیقی کشیدم و صاف وایستادم و گفتم: _فکر نمیکنم برای اینکه بیام خونه بابام باید به تو جواب پس بدم.
سهیل عصبی ساکشو انداخت روی زمین و اومد جلوم وایستاد: داری از همون بابایی حرف میزنی که با کارات زدی کشتیش؟ الانم اومدی مامانو دق بدی نه؟! _به تو هیچ ربطی نداره من هروقت دلم بخواد میام اینجا. _ببند دهنتو تا نزدم تو دهنت. _نمیبندم ببینم چیکار میکنی سهیل دستشو آورد بالا و محکم زد توی گوشم. دستمو گزاشتم روی گونم و چندثانیه نگاهش کردم. بابا که بابام بود و اختیارمو داشت با اون کارایی که من می کردم یک بار تا حالا دست روم بلند نکرد اونوقت این جوجه تیغی برای من شاخ شده… دستامو گذاشتم روی سینش و
هلش دادم عقب و داد زدم: فکر کردی کیی که دست روی من بلند میکنی ها؟؟ فکر کردی بابا مرده تو همه ی کاره ی این خونه ای آره؟ نخیر الکی هوا برت داشته من هروقت دلم بخواد میام اینجا هر کاری هم میکنه به توهم هیچ ربطی نداره پس دیگه برای من ادای آدم بزرگارو در نیار. سهیل از عصبانیت صورتش قرمز شده بود و درحال انفجار بود._چه رویی داری آبرومونو تو کل محل بردی روم نمیشه تو چشم کسی نگاه کنم… بابا هم به خاطر بی آبرویی تو دق کرد و مرد مامانم داره روز به روز پیرتر میشه همش به خاطر کارای تو و اون طرز فکر مضخرفت…