دانلود رمان بیشعوری از خاویر کرمنت با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
درباره بیشعوری در دوره معاصر است. بله، و تاثیر عمیقی که بیشعورها با نفوذ در اجتماع، سیاست، علوم، تجارت، دین و امثال اینها در دنیای معاصر می گذارند. به نظر نویسنده، بیشعورها احمق نیستند، اتفاقا بیشتر آنها نابغه اند؛ اما نابغه هایی خودخواه؛ مردم آزار، با اعتماد به نفس بالا و البته وقیح که نتیجه تیزبازی هایشان در نهایت به ضرر خودشان و اطرافیانشان می شود. نویسنده با شوخ طبعی و یک عالمه ماجراهای ساختگی نظریه من درآوردی خودش را مطرح می کند…
خلاصه رمان بیشعوری
روی صندلی کارم ولو شدم و آنقدر خسته بودم که نمی توانستم بقیه روز را تاب بیاورم ساعت تازه نه و ربع بود اما انگار بدبیاری ساعت سرش نمی شد. داشتم از دست می رفتم، انگار با ده نفر دعوا کرده بودم… وقتی که از خواب پا شده بودم سردماغ بودم، اما وقتی خواستم صبحانه بخورم حالم گرفته شد. من هر روز دقیقا یک جور خوراک برای صبحانه سفارش می دهم، تخم مرغ آب پز سه دقیقه جوشیده ، ژامبون، نان تست، آبمیوه و قهوه دیگران هم می دانند که وقتی من می گویم تخم مرغی می خواهم که سه
دقیقه جوشیده باشد، منظورم این است که دقیقا سه دقیقه جوشیده شده باشد، آن روز هم صبحانه مطابق معمول برایم آماده شد اما تخم مرغ بیشتر از حد جوشیده بود تقریبا سی ثانیه بیشتر جوشانده بودندش ! مگ ” ، پیشخدمت رستوران را صدا زدم و بهش نشان دادم که تخم مرغ بیشتر از حدش جوشیده است. نگاه چندش آوری به من انداخت و گفت : « خب پس دوباره ترتییش را می دهیم . » و بعد با لحتی عصبی ادامه داد : « اصلا پرش می گردانیم توی قابلمه و تا پزش می کنیم . دوست دارید تخم مرغان چقدر
عملی بشود قربان؟ به او گفتم اگر بخواهد از این خوشمزه بازی ها برای من درآورد از انعام امروزش خبری نخواهد بود . پنج دقیقه بعد ، بعد از اینکه برای سومین بار از او خواستم تا فنجان قهوه ام را پر کند ، تمام کتری را روی لباس من خالی کردا مگ گفت که این کارش عمدی نبوده است ، اما من که بچه نبودم اگر صبحانه به اندازه کافی مزخرف نبود ، در عوض طی مسیر تا سرکار ، واقعا مزخرف بود . به خاطر اینکه در جایی که سرعت مجاز ۳۵ مایل در ساعت بود ، ۵۰ مایل در ساعت رانده بودم ، یک افسر پلیس متوقفم کرد و…