خلاصه کتاب:
یه دختر بدون خانواده تو یه دنیا به این بزرگی زندگی کنه، تو هر شرایطی قابل درک نیست، اونم واسه منی که با رفتن حسام تنها بچه خونه بودم. آره شاید از دید خیلیا من لوس بودم. دختری وابسته به مامان و باباش، دختری که تمام زندگیش نوازش های مامان و باباش بود، با نفسشون نفس می کشید، با نگاهشون جون می گرفت…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " وب رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.