خلاصه کتاب:
مرسده در کودکی پدرش رو از دست داده،زیادی سر به هواست،دانشگاهش رو به سختی تموم کرده و به نظر دیگران استعدادی به جز خوشگلی نداره؛ اما از اینکه زندگیش به بطالت می گذره و کسی قبولش نداره، ناراضیه. در تلاش برای تغییر دادن خودش و زندگیش، پاش به شهر کوچیکی باز میشه که نه تا به حال دیده و نه هیچ کدوم از آدم هاش رو می شناسه. با مردم این شهر هم تضاد فرهنگی بالایی داره. در چنین شرایطی، کم کم پرده از رازهای خانوادگی برداشته میشه ومرسده عشق تصادفیش رو پیدا میکنه.
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " وب رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.