خلاصه کتاب:
عاشقانهای بی تکرار از دختری به اسم نازار که عاشق پسری ساده و مهربونی به اسم الیاس میشه که زندگیش پر از رازهای مخوفه و خودش بیخبره. همه چیز از یک شب بارونی شروع میشه و در ادامه به یک آسایشگاه روانی میرسه؛ جایی که نازار پرستار پیرزنیه که رازی بزرگ تو سینهش داره که اگر بگه زندگی خیلیها نابود میشه…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " وب رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.