خلاصه کتاب:
توی افکار خودم غرق شدم… نتایجی که از این افکار گرفته بودم… من مدت هاست که فهمیدم جنس لطیف زن خائنه… چه دختر چه زن همه خائنن… دختر به پدر و مادرش خیانت می کنه و یک زن در کمال بی رحمی به شوهر و شاید بچه ای که داشته باشن… و من فهمیدم که حتی دختران پاک هم خائنن… اونها توی ذهنشون خیانت می کنن… شاید درد خیانتشون کمتر باشه… اما اونا هم خانئن… یا زن هایی که توی کنار شوهرشون با مرد دیگه ای هستن… وقتی دست نوازش شوهرشون تداعی دستان مرد دیگه ای باشه… من خیلی وقته که فهمیدم زن ها فقط یه وسیله ان برای… تقصیره من نیست… تقصیره خودشونه…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " وب رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.