خلاصه کتاب:
بعضی چیزها تو زندگی آدم یه واقعیته که نمیشه ازش فرار کرد. یکیش ازدواجه که در مقطعی از زندگی اتفاق میافته. من هم از بقیه مستثنی نیستم. فرار حالای من برای ازدواج به خاطر ادامه تحصیله، اما دلم میخواد زمانی که وقتش رسید ابتدا عاشق بشم بعد ازدواج کنم. با وجود خواستگارایی که دوروبرم هست، تا به حال نتونستم عاشق هیچ کدومشون بشم. نمیدونم چرا به راحتی نمیتونم به کسی اعتماد کنم….
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " وب رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.