خلاصه کتاب:
روایت زندگی عاشقانه پزشکی مشهور که با خیانت و شکست گره خورده… او در این داستان از سرگذشت خود و آشنایی با همسرش می گوید، زنی که از او عروسک سیلیکونی می سازد تا جای خالی اش را پر کند و اکنون در تیمارستان است...
خلاصه کتاب:
بغض داری؟ آروم نیستی؟ دلت براش تنگ شده! حوصله هیـچکسو نداری؟! حالا... یاد لحظه ای بیفت کـه اون همه ی بی قراری های تو رو دید اما !چشماشو بست و هیچی نگفت ...! و اما یادم تو را فراموش، قصه ی آدم های واقعی توی دنیای واقعی قصه ی یه عشق... یه حس... یه زندگی یه امید امیدی که پر پر میشه زندگی که آروم و آهسته رو به نیستی میره در اثر یه فاجعه... یه خیانت، یه بی لیاقتی ساده... همه چیز ساده، به سادگی یه عشق یه فراموشی، یه یاد، یادی که فراموش میشه…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " وب رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.