خلاصه کتاب:
پانیذ که با پسری به نام رادمهر دو ساله نامزد هستند و برای آیندشون کلی برنامه ریزی کردند، اما با یک مسافرت تمام برنامه ریزی هاشون برای آینده خراب می شود و اتفاقای خیلی عجیب می افتد که…!
خلاصه کتاب:
آن دختر دوم یک بارونت ولخرج و کوته فکر است مری خواهر کوچک او از دواج کرده و ایزابت خواهر بزرگتر همه کاره ی خانواده و شبیه به پدر است . ان ۸ سال قبل عاشق کاپیتان ونتورث شده اما به خاطر عدم رغبت پدرش و همچنین نصایح خانم راسل دوست خانوادگی از او دست شسته است اکنون بار دیگر در کنار هم قرار گرفته اند و قلب آن برای او می تپد هر چند ظاهرا کاپیتان دیگر به او علاقه ای ندارد…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " وب رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.