خلاصه کتاب:
داستان خنده، غم، خوشی، عشق و فداکاریه که البته در نهایت به پخته شدن داستان کمک میکنه… دختری از تبار خوشی وآزادی… کسی که در خوشبختی غرق شده… کسی که مزه ى تلخ درد براش نا آشناس… زندگی با بوی ارامش وخدا… اما همیشه یه آدم خوب، خوب میمونه؟!… یه دختر که توی زندگی خوبش خدا رو داره… توی زندگی پیش روش چطور با اعتقاداتش برخورد میکنه… بعضی وقتا همچی اجباره حتی… اجبار برای بدشدن… دوبرادر با دنیای یکسان… اعتقاداتی مشابه با ورود دختری از دنیای ساده وبی آلایش مسیر زندگیشون تغییر میکنه…
خلاصه کتاب:
ماجرای بهار دختر دانشجوییه که برادرش بهادر بدلیل ارتکاب قتل متواری شده و خانواده مقتول او را به عنوان خونبس به عقد برادر مقتول در میارن تا برادرش خودشو معرفی کنه. و برادر مقتول کسی نیست جز جهان ایلچی استاد زبان فرانسه ی بهار…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " وب رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.