خلاصه کتاب:
همه چیز از یه جر و بحث شروع شد… یه جر و بحث ساده… و بعد کم کم تبدیل شد به یه جدال… جدالی پر از شیطنت و عطش… جدالی پر از تمنا… جدالی بین حوایی از تبار مسیح و آدمی از تبار محمد…
خلاصه کتاب:
دختری به اسم شفق پرستار یه بیمارستانه، اونجا با کامران یه پزشک جذاب و ثروتمند اشنا میشه، کامران از شفق خوشش میاد اما شفق نه تنها نسبت به کامران بلکه به همه مردا بی تفاوته و این سرسختیش باعث میشه کامران که خیلی درمورد ازدواج با شفق مصمم بوده، دست به کاری بزنه که شفق به اجبار باهاش ازدواج کنه و….
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " وب رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.